قصه کودکانه

قصه کودکانه بهتر است دارای مضمونی طنز آمیز، پند آموز، ساده و روان باشد. کودکان به داستان های کودکانه علاقه زیادی دارند و گاهی والدین از این ​قصه های کودکانه برای سرگرمی آن ها و انتقال مفاهیمی مثل خوبی و بدی، دوستی و دشمنی و ... استفاده می کنند. اگر شما قصه های کودکان را از روی کتاب داستان که هر صفحه آن دارای تصاویر مخصوص به خود می باشد با حوصله و با لحنی زیبا برایشان بخوانید کودکان با شور و اشتیاق بیشتری به این قصه ها گوش می دهند. علاوه بر این ​بچه ها با دیدن تصاویر مربوط به هر داستان تصویری با انواع شخصیت های انسانی، حیوانی و اشیا آشنا می شوند. بهتر است بدانید بهترین نوع قصه کودکانه که متناسب با درک و فهم او باشد، قصه کوتاه است. شما والدین محترم می توانید با کلیک بر روی هر یک از قصه های کودکانه زیر آن ها را مطالعه کنید و این داستان ها را به عنوان قصه شب برای کودکان خود تعریف کنید.

1390/08/20 00:00

دیدار شبانه از باغ وحش

پدر سارا کوچولو در باغ وحش کارمی کرد . سارا گاهی همراه پدرش به باغ وحش می رفت و از حیوانات دیدن می کرد . او همیشه عروسکش را با خود به همه جا می برد . یک روز غروب که او مشغول بازی با میمونها بود ، عروسکش را کنار قفس میمونها جا گذاشت .
شب شد عروسک سارا که گلدونه نام داشت با چشمان باز همه جا را نگاه می کرد . میمونها همه در خواب بودند و میمون کوچولو بغل مادرش بود. یکباره در آن تاریکی نوری دید که چشمک می زد . فکر کرد که حتما سارا برای بردن او آمده است . به طرف نور دوید و متوجه شد که آن نورها چشم های یک ببر هستند . او فکر کرد : چرا ببرها شب نمی خوابند ؟
یکی از ببرها متوجه سوال گلدونه شد و گفت : من و دو ستانم یعنی شیرها و پلنگها شب نمی خوابیم . ما نه تنها نمی خوابیم بلکه شبها دنبال غذا می گردیم . خیلی از حیوانات شبها نمی خوابند .گلدونه تعجب کرد . پیش خودش گفت بهتر است در باغ وحش دوری بزنم و ببینم چه حیواناتی نمی خوابند ؟‌
صدائی از روی درخت به گوشش رسید سرش را بالا کرد و جغدی را دید که چشمش باز است . از او پرسید تو چرا نخوابیدی ؟ جغد گفت : من شب ها دنبال موش هستم .
همانطور که به بالای درخت نگاه می کرد ، دید خیلی از پرنده ها روی درخت خوابیده اند . تعجب کرد از جغد پرسید : آنها از درخت پایین نمی افتند ؟ جغد گفت : پرنده ها از آن بالا نمی افتند چون با پاهایشان محکم به درخت می چسبند .
گلدونه راه افتاد تا بقیه حیوانات را هم ببنید. ماهی های کوچولو را در آکواریوم دید که بیحرکت هستند ولی چشمهایشان باز است . فکر کرد که بیدار هستند . به آنها سلام کرد ولی جوابی نشنید . جغد به گلدونه گفت : آنها خواب هستند ولی پلک ندارند که آن را ببندند و با چشمهای باز می خوابند . البته مارها هم با چشم باز می خوابند چون آنها هم پلک ندارند . گلدونه نگاهی به مارها انداخت . جغد راست می گفت ، چشمان آنها هم باز بود . خلاصه آن شب گلدونه به همه جای باغ وحش سر زد . وقتی صبح سارا گلدونه را پیدا کرد ، گلدونه به ساراگفت :‌باغ وحش در شب خیلی قشنگتر از روز است آیا تو می دانی چه حیواناتی شبها نمی خوابند ؟
بچه ها شما می توانید به سارا کمک کنید تا جواب گلدونه را بدهد ؟



نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

برچسب ها :